620) سوره کهف (18) آیه39 وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُل
بسم الله الرحمن الرحیم
620) سوره کهف (18) آیه39
وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً
ترجمه
و چرا، آنگاه که در باغت وارد شدی، نگفتی «ما شاء الله [= آنچه خدا بخواهد] لا قوة الا بالله [= توانی جز به عنایت خداوند در کار نیست]»؟ اگر مرا [چنین] میبینی که من کمتر از تو است مال و فرزندم،
حدیث
1) از امیرالمومنین ع درباره معنای «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» سوال شد. فرمودند:
ما در عرض خداوند مالک هیچ چیز نیستیم و جز آنچه او به مِلک ما درآورد، مالک چیزی نیستیم؛ پس هر گاه آنچه را که خود نسبت بدان مالکیت دارد به مِلک ما درآورد، ما را [در قبال آن] مکلف و مسئول فرموده است و هرگاه که آن را از ما گرفت تکلیفش را از دوش ما برداشته است.
نهجالبلاغه، حکمت404
وَ قَالَ ع - وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ - إِنَّا لَا نَمْلِکُ مَعَ اللَّهِ شَیْئاً وَ لَا نَمْلِکُ إِلَّا مَا مَلَّکَنَا فَمَتَى مَلَّکَنَا مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنَّا کَلَّفَنَا وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَکْلِیفَهُ عَنَّا.
همچنین از امام باقر ع نیز درباره معنای «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» سوال شد؛ فرمودند:
معنایش این است که: ما را هیچ برگردانندهای از معصیت خدا نیست مگر به یاری خدا؛ و ما را هیچ توانی برای طاعت خداوند نیست مگر به توفیق خداوند عز و جل.
التوحید (للصدوق)، ص242
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ السُّکَّرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَى لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَقَالَ
مَعْنَاهُ لَا حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ إِلَّا بِتَوْفِیقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
2) از امام صادق ع روایت شده است:
هیچکس نیست که دعا کند و دعایش را به گفتن «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» ختم کند مگر اینکه صاحب و همنشیناش [= خداوند] اجابتش کند.
الأمالی( للصدوق)، ص199؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج2، ص: 326
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
مَا مِنْ رَجُلٍ دَعَا فَخَتَمَ دُعَاءَهُ بِقَوْلِ «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» إِلَّا أُجِیبَ صَاحِبُهُ.
3) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
هرکس که چیزی از خانواده و مال و فرزند در چشمش [بزرگ] جلوه کند و بگوید «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» (ما شاء الله، هیچ توانی جز به عنایت خدا نیست) از آن بهرهمند شود [= برخورداری از اینها واقعا بهره و نصیب خوبی عایدش کند] آیا سخن خداوند متعال را ندیدهای که فرمود «و چرا، آنگاه که در باغت وارد شدی، نگفتی: ما شاء الله لا قوة الا بالله»؟
الدعوات (للراوندی)، ص111
وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص مَنْ جَلَى فِی عَیْنِهِ شَیْءٌ مِنَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ فَقَالَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مُتِّعَ بِهِ أَ لَا تَرَى إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى- وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
و همچنین از ایشان روایت شده است که هر کس چیزی ببیند که اعجال او را برانگیزاند و بگوید « اللَّه، اللَّه، ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» چیزی ضرر به او نرساند.
تفسیر جوامع الجامع (طبرسی)، ج4، ص: 564؛ أنوار التنزیل (بیضاوی)، ج3، ص281
عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ مَنْ رَأَى شَیْئاً یُعْجِبُهُ فَقَالَ اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ.
4) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی بر انگشترش این را حک کند «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» از فقر خوارکننده در امان باشد.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص180؛ جامع الأخبار(للشعیری)، ص135
أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ عَلِیٍّ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ کَتَبَ عَلَى خَاتَمِهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَمِنَ مِنَ الْفَقْرِ الْمُدْقِعِ.[1]
نکته:
بر اساس روایات، نقش انگشتر امام رضا ع (الکافی، ج6، ص473[2]و ص474[3]) و یکی از انگشترهای امیرالمومنین ع (الخصال، ج1، ص199[4]) همین عبارت «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» بوده است.
5) حضرت علی ع به تفصیل جریان خواستگاریاش از حضرت زهرا س را روایت کرده است. این حکایت را چنین به انتها میرساند:
حضرت علی ع فرمود: پس رسول الله ص مرا به همسری او درآورد سپس مرا فراخواند و دستم را گرفت و فرمود: بلند شو به اسم الله، و بگو «عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ، وَ ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ» (= به برکت خدا و آنچه خدا بخواهد که هیچ توانی جز خدا نیست و بر خدا توکل کردم) سپس فرمود:
خدایا این دو دوستداشتنیترین مخلوقاتت نزد من هستند پس تو هم آنان را دوست بدار و در ذریه آنان برکت قرار ده؛ و از جانب خودتت بر آنان نگهبانی بگمار؛ و من این دو و فرزندانشان را از شیطان رجیم در پناه تو قرار میدهم.
الأمالی (للطوسی)، ص40
حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ هَاشِمٍ الْغَسَّانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِی جُوَیْبِرُ بْنُ سَعِیدٍ، عَنِ الضَّحَّاکِ بْنِ مُزَاحِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَقُولُ: ...[5]
قَالَ عَلِیٌّ: فَزَوَّجَنِی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، ثُمَّ أَتَانِی فَأَخَذَ بِیَدِی فَقَالَ: قُمْ بِسْمِ اللَّهِ وَ قُلْ:" عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ، وَ ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ جَاءَنِی حِینَ أَقْعَدَنِی عِنْدَهَا (عَلَیْهَا السَّلَامُ)، ثُمَّ قَالَ:" اللَّهُمَّ إِنَّهُمَا أَحَبُّ خَلْقِکَ إِلَیَّ فَأَحِبَّهُمَا، وَ بَارِکْ فِی ذُرِّیَّتِهِمَا، وَ اجْعَلْ عَلَیْهِمَا مِنْکَ حَافِظاً، وَ إِنِّی أُعِیذُهُمَا وَ ذُرِّیَّتَهُمَا بِکَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ".
6) روایت شده است که حضرت موسی ع [در مناجات با خداوند] عرض کرد: پروردگارا ! تو بسیار بیش از آرزویم به من عطا میفرمایی!
خطاب آمد: چون تو بسیار میگویی «ما شاءالله لا قوة الا بالله»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج6، ص195
قال موسى ع یا رب إنک لتعطینی أکثر من أملی قال لأنک تکثر من قول ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
و از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که بندهای دعا کند و بعد از دعایش بگوید «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» خداوند [به فرشتگانش] میفرماید بندهام از همه قطع امید کرد و تسلیم امر من شد، حاجتش را روا کنید!
عدة الداعی و نجاح الساعی، ص211
عَنِ الصَّادِقِ ع إِذَا دَعَا الرَّجُلُ فَقَالَ بَعْدَ مَا یَدْعُو- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ قَالَ اللَّهُ اسْتَبْتَلَ عَبْدِی وَ اسْتَسْلَمَ لِأَمْرِی اقْضُوا حَاجَتَهُ.
7) امام حسین ع وقتی خواست حرکتش از مکه به سوی عراق را شروع کند خطبه معروفی خواند (خط مرگ بر گردن آدم همچون گردنبندی بر گردن دختری جوان است ...) و شروع خطبهاش این بود که الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ ما شاءَ اللَّهُ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ (نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص86)[6] و جالب این است که سر بریده حضرت در موقعیتهای مختلف آیات متعددی را قرائت کرده و در شام (که آخرین موقف نمایش دادن سر بر سر نیزهها بود) همین عبارت «لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» از ایشان شنیده شد. (مناقب آل أبی طالب ع، ج4، ص61)[7]
تدبر
1) «وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»
در این آیه و آیات بعد ادامه سخنان آن فرد موحد، در برابر آن فرد مغرور آمده و در ادامه بدون اینکه پاسخی از او نقل شود به عذابی که بر او نازل شد اشاره میشود. شاید خداوند در اینجا میخواهد برتری منطق وی بر منطق آن فرد مغرور را نشان دهد که او پاسخی برای این سخنان نداشته است.
شروع جمله با «لو لا ...» است یعنی مواخذهای بر رفتار و سخن آن مغرور. شاید این پاسخی است به نکتهای که در دو آیه قبل مورد توجه قرار گرفت (جلسه618، تدبر3؛ جلسه619، تدبر4). یعنی چهبسا آن مغرور اعتراض کرده که چرا به من نسبت کفر و شرک دادی در حالی که من از «ربی: پروردگارم» سخن گفتم و او را قبول دارم.
گویی این فرد واقعا خداپرست میگوید: اگر واقعا خدا را به ربوبیت قبول داری، چرا وقتی وارد باغت شدی همه چیز را از خودت دیدی و اینها را برای خود همیشگی دانستی و نگفتی هرچه خدا بخواهد همان میشود و همه چیز به اراده و قدرت الهی وابسته است؟!
2) «وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»
کسی که واقعا خدا را باور دارد، هر امکاناتی که خداوند به او داده را کاملا از خدا، به اراده خدا و در کف قدرت خدا میبیند. (حدیث1) و اگر چنین دید خداوند نزول نعمتهایش بر او را فراوان میسازد (حدیث2 و حدیث6)، نعمتهایی که به او داده را برایش پابرجا میگرداند و نمیگذارد آن نعمت برای او به نقمت تبدیل شود (حدیث3).
ظاهرا به همین جهت بوده که اولیاء الله شروع و نهایت کار خود را این جمله قرار میدادند (حدیث5 و حدیث7) و حتی این عبارت را بر انگشترهایشان حک میکردند (حدیث4) و بر مداومت بر آن در موقعیتهای مختلف اصرار داشتهاند؛ مثلا در شروع نماز (دعائم الإسلام، ج1، ص167)[8]؛ در تعقیبات نماز (عدة الداعی و نجاح الساعی، ص268)[9]؛ هنگام سفر (الکافی، ج2، ص544[10]و ج4، ص288[11])؛ در مواقف حج (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص541)[12]؛ در هنگام وداع دوستان و برای ایمن ماندن از حوادث غیر مترقبه (مهج الدعوات و منهج العبادات، ص311)[13] و از جمله دفع چشم زخم (مکارم الأخلاق، ص386)[14].
نکته تخصصی انسانشناسی
کسی که خود را درست بشناسد و نسبت خود و همه داراییهای خود با خدا را درست بفهمد، همه چیز را از او میبیند.
اما کسی که در امور عالم دست خدا را نمیبیند با رسیدن به داراییهای دنیوی، احساس بینیازی به او دست میدهد و سر به طغیان برمیدارد «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى؛ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى: همانا انسان قطعا طغیان میکند، اگر که خود را بینیاز احساس کند» (علق/6-7)
تاملی در مدرنیته و تکنولوژی
پیشرفت تکنولوژی در دوره مدرن، و انجام راحتتر کارها و رفع سادهتر نیازها، به احساس بینیازی انسانها از خدا دامن زده است. برخی گمان میکنند که راه نجات آن کنار گذاشتن تکنولوژیهاست؛ اما ظاهرا راه اصلی، تقویت نگاه خدامدارانه در زندگی است، تا حدی که بفهمیم که نهتنها تکنولوژیها، بلکه «اگر خدا نخواهد» حتی آب هم نمیتواند کسی را سیراب کند (وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقین: اوست که مرا طعام میدهد و سیراب میسازد؛ شعراء/79) و حتی آتش هم نمیتواند چیزی را بسوزاند (قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهیم: به آتش گفتیم که بر ابراهیم ع سرد و سلامت باش؛ انبیاء/69)
3) «ما أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً؛ ... ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»
آن مغرور «گمان» میکرد که داراییهایش همیشگی است؛ این موحد پاسخش داد «آنچه خدا بخواهد و همه چیز به قدرت او وابسته است» (المیزان، ج13، ص315)
این پاسخ، راه غلبه کردن بر غرور را به ما نشان میدهد.
تذکر اخلاقی
اگر به یاد داشته باشیم که هرچه به دست آوردیم، (خواه مال و فرزند، یا علم و مقام و ذهن قوی و تن سالم و ...) همه و همه تنها به خواست خدا بوده و اگر او نخواهد همان لحظه میتواند آن را از ما بگیرد، آنگاه آیا چیزی میماند که به خاطرش احساس غرور کنیم؟!
4) «لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ»
کسی که باور داشته باشد که هیچ نیرویی نیست مگر به عنایت و خواست خدا، آنگاه براحتی در برابر مستکبران و زورمداران عالم سینه سپر میکند و بدون هیچ واهمهای خواهد گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند!»
کسی که از زورمداران و مستکبران عالَم میترسد، در باورش به خدا باید تجدیدنظر کند!
5) «وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً»
سخنان آن فرد موحد در این آیه دو فراز دارد: یکی مواخذه آن فرد مغرور از این جهت که چرا امور را به دست خداوند ندیده است؛ دوم اینکه «اگر دیدی که من مال و اولادم کمتر از توست،» و جمله شرطی در این فراز دوم نیمهکاره رها شده و جزای شرط در آیه بعدی آمده است.
با توجه به اینکه این آیه از آیاتی نیست که مستقل بودنش مورد اختلاف باشد، این سوال پررنگ میشود که چرا به این صورت آمده؟ چرا با فراز اول آیه را تمام نکرده و این «مقدم» جمله شرطیه را در کنار «تالیِ» آن در آیه بعد قرار نداده است؟
الف. شاید میخواهد نشان دهد که این اعتراض وی در مورد مقایسهای که آن مغرور انجام داد، از باب تاکید، و مصداقی از همان نگاه توحیدی است، نه اینکه صرفا دفاع از خود و برتریطلبیای باشد شبیه کاری که آن رفیق مغرورش انجام داد.
ب. ...
6) «إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً»
چرا دو بار کلمه «من» را آورد (ترنِ در اصل «ترانی: مرا میبینی» بوده و بعدش هم «أنا» آمده است)
الف. قبلا اشاره شد که آن فرد متکبر با تعبیر «أنا اکثر منک ...» حقیقت خود را در ثروت و نفرات میدید (جلسه615، تدبر2) در اینجا این فرد موحد همان تعبیر او در مورد خویش «أنا اقل منک ...» را به کار برد؛ لکن میخواهد بیان کند که این مدل تحلیل توست، نه واقعیتِ ماجرا. لذا میگوید «تو مرا اینچنین میبینی که "من از تو کمترم ..."»؛ یعنی در نگاه تو به من است که ارزش من و ارزش تو در گروی ثروت و نفرات است، نه اینکه من هم واقعا به خاطر کمی ثروت و نفرات، خود را کمتر از تو بدانم.
ب. ...
7) «إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً»
مؤمن به خاطر کمى اموال و اولاد، خود را نمىبازد. «إِنْ تَرَنِ» یعنى تو مرا کم مىبینى، نه آنکه من کم هستم. (تفسیر نور، ج7، ص173)
[1] . نزدیک به این مضمون است روایت زیر در جامع الأخبار(للشعیری)، ص134
عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکْثُرَ مَالُهُ وَ وُلْدُهُ وَ یُوَسَّعَ رِزْقُهُ عَلَیْهِ فَلْیَتَّخِذْ فَصّاً مِنْ عَقِیقٍ وَ لْیَنْقُشْ عَلَیْهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً أَوْ نَفَراً وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً.
[2] . عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ نَقْشِ خَاتَمِهِ وَ خَاتَمِ أَبِیهِ ع قَالَ نَقْشُ خَاتَمِی «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» وَ نَقْشُ خَاتَمِ أَبِی «حَسْبِیَ اللَّهُ» وَ هُوَ الَّذِی کُنْتُ أَتَخَتَّمُ بِهِ.
[3] . سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّا رُوِّینَا فِی الْحَدِیثِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَسْتَنْجِی وَ خَاتَمُهُ فِی إِصْبَعِهِ وَ کَذَلِکَ کَانَ یَفْعَلُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ صَدَقُوا قُلْتُ فَیَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَفْعَلَ قَالَ إِنَّ أُولَئِکَ کَانُوا یَتَخَتَّمُونَ فِی الْیَدِ الْیُمْنَى وَ إِنَّکُمْ أَنْتُمْ تَتَخَتَّمُونَ فِی الْیُسْرَى قَالَ فَسَکَتَ فَقَالَ أَ تَدْرِی مَا کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ آدَمَ ع فَقُلْتُ لَا فَقَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ النَّبِیِّ ص مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ خَاتَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع اللَّهُ الْمَلِکُ وَ خَاتَمِ الْحَسَنِ ع الْعِزَّةُ لِلَّهِ وَ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع خَاتَمُ أَبِیهِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَکْبَرُ خَاتَمُ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ ع وَ خَاتَمُ جَعْفَرٍ ع اللَّهُ وَلِیِّی وَ عِصْمَتِی مِنْ خَلْقِهِ وَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ ع حَسْبِیَ اللَّهُ وَ أَبُو الْحَسَنِ الثَّانِی ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ خَالِدٍ وَ مَدَّ یَدَهُ إِلَیَّ وَ قَالَ خَاتَمِی خَاتَمُ أَبِی ع أَیْضاً.
این روایت در مکارم الأخلاق، ص91 بدین صورت آمده است:
الْحُسَیْنُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی ع قَالَ: کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ النَّبِیِّ ص مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ خَاتَمِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع اللَّهُ الْمَلِکُ وَ خَاتَمِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع الْعِزَّةُ لِلَّهِ وَ خَاتَمِ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ وَ خَاتَمُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع خَاتَمَ أَبِیهِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ الْکَبِیرُ ع خَاتَمُهُ خَاتَمَ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ أَیْضاً وَ خَاتَمُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع اللَّهُ وَلِیِّی وَ عِصْمَتِی مِنْ خَلْقِهِ وَ خَاتَمُ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع حَسْبِیَ اللَّهُ وَ أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی ع ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ خَالِدٍ وَ مَدَّ یَدَهُ إِلَیَّ وَ قَالَ ع خَاتَمِی خَاتَمُ أَبِی وَ نَقْشُ خَاتَمِ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع حَسْبِیَ اللَّهُ حَافِظِی هَکَذَا کَانَ عَلَى خَاتَمِ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ عَلَى خَاتَمِ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع اللَّهُ الْمَلِکُ.
[4] . حَدَّثَنَا أَبُو سَعِیدٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُذَکِّرُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ وَارَةَ الرَّازِیُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یُوسُفَ الْفَرْیَابِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِ عَنْ عَبْدِ خَیْرٍ قَالَ: کَانَ لِعَلِیٍّ ع أَرْبَعَةُ خَوَاتِیمَ یَتَخَتَّمُ بِهَا یَاقُوتٌ لِنُبْلِهِ وَ فَیْرُوزَجٌ لِنُصْرَتِهِ وَ الْحَدِیدُ الصِّینِیُّ لِقُوَّتِهِ وَ عَقِیقٌ لِحِرْزِهِ وَ کَانَ نَقْشُ الْیَاقُوتِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ نَقْشُ الْفَیْرُوزَجِ اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَ نَقْشُ الْحَدِیدِ الصِّینِیِّ الْعِزَّةُ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ نَقْشُ الْعَقِیقِ ثَلَاثَةُ أَسْطُرٍ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
همچنین از امیرالمومنین ع برای استفاده از چنین انگشتری ثواب زیادی روایت شده است:
عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: مَنْ کَانَ نَقْشُ خَاتَمِهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَذَکَرَ فِی ذَلِکَ ثَوَاباً عَظِیماً. (مکارم الأخلاق، ص91)
[5] . أَتَانِی أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ فَقَالا: لَوْ أَتَیْتَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَذَکَرْتَ لَهُ فَاطِمَةَ، قَالَ: فَأَتَیْتُهُ، فَلَمَّا رَآنِی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) ضَحِکَ، ثُمَّ قَالَ: مَا جَاءَ بِکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ وَ مَا حَاجَتُکَ قَالَ: فَذَکَرْتُ لَهُ قَرَابَتِی وَ قِدَمِی فِی الْإِسْلَامِ وَ نُصْرَتِی لَهُ وَ جِهَادِی، فَقَالَ: یَا عَلِیُّ، صَدَقْتَ، فَأَنْتَ أَفْضَلُ مِمَّا تَذْکُرُ. فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَاطِمَةَ تُزَوِّجُنِیهَا فَقَالَ: یَا عَلِیُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَکَرَهَا قَبْلَکَ رِجَالٌ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لَهَا، فَرَأَیْتُ الْکَرَاهَةَ فِی وَجْهِهَا، وَ لَکِنْ عَلَى رِسْلِکَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَیْکَ، فَدَخَلَ عَلَیْهَا فَقَامَتْ إِلَیْهِ، فَأَخَذَتْ رِدَاءَهُ وَ نَزَعَتْ نَعْلَیْهِ، وَ أَتَتْهُ بِالْوَضُوءِ، فَوَضَّأَتْهُ بِیَدِهَا وَ غَسَلَتْ رِجْلَیْهِ، ثُمَّ قَعَدَتْ، فَقَالَ لَهَا: یَا فَاطِمَةُ. فَقَالَتْ: لَبَّیْکَ، حَاجَتَکَ، یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ قَرَابَتَهُ وَ فَضْلَهُ وَ إِسْلَامَهُ، وَ إِنِّی قَدْ سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ یُزَوِّجَکِ خَیْرَ خَلْقِهِ وَ أَحَبَّهُمْ إِلَیْهِ، وَ قَدْ ذَکَرَ مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً فَمَا تَرَیْنَ فَسَکَتَتْ وَ لَمْ تُوَلِّ وَجْهَهَا وَ لَمْ یَرَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) کَرَاهَةً، فَقَامَ وَ هُوَ یَقُولُ: اللَّهُ أَکْبَرُ، سُکُوتُهَا إِقْرَارُهَا، فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، زَوِّجْهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِیَهَا لَهُ وَ رَضِیَهُ لَهَا.
[6] . وَ لَمَّا عَزَمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلَى الْمَسِیرِ إِلَى الْعِرَاقِ قَامَ خَطِیباً، فَقَالَ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ ما شاءَ اللَّهُ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَةِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاةِ، وَ مَا أَوْلَهَنِی إِلَى أَسْلَافِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إِلَى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِیهِ کَأَنِّی بِأَوْصَالِی تَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ ، بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَ کَرْبَلَاءَ فَیَمْلَأَنَّ مِنِّی أَکْرَاشاً جُوفاً، وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ یُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَحْمَةٌ هِیَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَ یُنَجَّزُ لَهُمْ وَعْدُهُ، مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً، إِنْ شَاءَ اللَّه
[7] . رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ عَنِ الشَّعْبِیِّ أَنَّهُ صُلِبَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ بِالصَّیَارِفِ فِی الْکُوفَةِ فَتَنَحْنَحَ الرَّأْسُ وَ قَرَأَ سُورَةَ الْکَهْفِ إِلَى قَوْلِهِ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً فَلَمْ یَزِدْهُمُ ذَلِکَ إِلَّا ضَلَالًا وَ فِی أَثَرٍ أَنَّهُمْ لَمَّا صَلَبُوا رَأْسَهُ عَلَى الشَّجَرَةِ سُمِعَ مِنْهُ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ وَ سُمِعَ أَیْضاً صَوْتُهُ بِدِمَشْقَ یَقُولُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ سُمِعَ أَیْضاً یَقْرَأُ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً فَقَالَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ أَمْرُکَ أَعْجَبُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
[8] . عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ کَمَا شَاءَ اللَّهُ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ زُوَّارِکَ وَ عُمَّارِ مَسَاجِدِکَ وَ افْتَحْ لِی بَابَ رَحْمَتِکَ وَ أَغْلِقْ عَنِّی بَابَ مَعْصِیَتِکَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِمَّنْ یُنَاجِیهِ اللَّهُمَّ أَقْبِلْ عَلَیَّ بِوَجْهِکَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ ثُمَّ افْتَحِ الصَّلَاةَ.
[9] . عَنِ الرِّضَا ع مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلَاةِ الْغَدَاةِ لَمْ یَلْتَمِسْ حَاجَةً إِلَّا تَیَسَّرَتْ لَهُ وَ کَفَاهُ اللَّهُ مَا أَهَمَّهُ- بِسْمِ اللَّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ. فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ- وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ- ما شاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا مَا شَاءَ النَّاسُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنْ کَرِهَ النَّاسُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ کَانَ مُنْذُ [قَطُّ] کُنْتُ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی- حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیم.
[10] . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: إِذَا خَرَجْتَ مِنْ مَنْزِلِکَ فِی سَفَرٍ أَوْ حَضَرٍ فَقُلْ- بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَتَلَقَّاهُ الشَّیَاطِینُ فَتَنْصَرِفُ وَ تَضْرِبُ الْمَلَائِکَةُ وُجُوهَهَا وَ تَقُولُ مَا سَبِیلُکُمْ عَلَیْهِ- وَ قَدْ سَمَّى اللَّهَ وَ آمَنَ بِهِ وَ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ وَ قَالَ ما شاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
(این حدیث در المحاسن، ج2، ص350 با این سند «عَنْهُ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع» آمده است.)
[11] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عِیسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْقُمِّیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِنَفْسِیَ الْیَقِینَ وَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی وَ أَنْتَ رَجَائِی وَ أَنْتَ عَضُدِی وَ أَنْتَ نَاصِرِی بِکَ أَحُلُّ وَ بِکَ أَسِیرُ قَالَ وَ مَنْ یَخْرُجْ فِی سَفَرٍ وَحْدَهُ فَلْیَقُلْ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی وَ أَعِنِّی عَلَى وَحْدَتِی وَ أَدِّ غَیْبَتِی
[12] . رَوَى زُرْعَةُ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا أَتَیْتَ الْمَوْقِفَ فَاسْتَقْبِلِ الْبَیْتَ وَ سَبِّحِ اللَّهَ تَعَالَى مِائَةَ مَرَّةٍ وَ کَبِّرِ اللَّهَ تَعَالَى مِائَةَ مَرَّةٍ وَ تَقُولُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ تَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَه ...
[13] . رُوِیَ أَنَّ الْخَضِرَ وَ إِلْیَاسَ یَجْتَمِعَانِ فِی کُلِّ مَوْسِمٍ فَیَفْتَرِقَانِ عَنْ هَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ کُلُّ نِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا یَصْرِفُ السُّوءَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَمَنْ قَالَهَا حِینَ یُصْبِحُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَمِنَ مِنَ الْحَرَقِ وَ الشَّرَقِ وَ الْغَرَقِ.
[14] . رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ الْعَیْنُ حَقٌّ وَ لَیْسَ تَأْمَنُهَا مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا مِنْکَ عَلَى غَیْرِکَ فَإِذَا خِفْتَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَقُلْ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ثَلَاثاً.